hambergermenu

جواب مثل نویسی صفحه ۸۳ نگارش دهم ❤️ [ گام به گام + پاسخ کامل و درست ]

جواب مثل نویسی صفحه 83 نگارش دهم را در ادامه برای شما عزیزان قرار دادیم.

 

دقیق و درست ترین جواب ها را در ادامه می توانید ببینید.

 

گام به گام مثل نویسی صفحه هشتاد و سه کتاب نگارش دهم به همراه حل سوالات در ادامه مطلب وجود دارد.

 

با بخش آموزش از مجله اینترنتی باحال مگ همراه باشید.

 

 

پیداکردن سریع جواب های نگارش دهم

دانش آموزای عزیز که دنبال جواب نگازش نهم هستید ، ما همه ی جواب ها رو توی سایتمون گذاشتیم.

 

اگر میخوایید سریع جواب ها رو پیدا کنید فقط کافیه وقتی که توی گوگل سرچ می کنید ، اخر عبارتی که می نویسید کلمه باحال مگ رو هم بنویسید تا سایت ما همون اول بیاد و سریع جواب رو پیدا کنید.

 

مثلا : جواب فعالیت صفحه 100 نگارش دهم باحال مگ .

 

اینجوری سریع بهترین جواب ها رو می بینید.

 

بریم و جواب های این قسمت رو ببینیم.

 

 

پاسخ مثل نویسی صفحه 83 نگارش دهم

حل سوال مثل نویسی صفحه هشتاد و سه کتاب نگارش دهم : 

 

 

مثل های زیر را بخوانید، سپس یکی را انتخاب کنید و آن را گسترش دهید.

 

هر که در پی کلاغ رود، در خرابه منزل کند.

 

دل که پاک است، زبان بی باک است.

 

خفته را خفته کی کند بیدار؟

 

زبان سرخ، سر سبز می دهد بر باد.

 

درخت هر چه بارش بیشتر می شود، سرش فروتر می آید.

 

گسترش ضرب المثل هر که در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند

 

روزی بود و روزگاری بود.پسر نوجوانی بود که هر زمان کسی از او می خواست کاری انجام دهد، در پی بازیگوشی می رفت و خلاف گفته دیگران رفتار می کرد. روزی همراه برادرانش برای چیدن محصولات باغشان رفت. او که حوصله کار کردن نداشت، یک باره متوجه کلاغی شد که روی شاخه های درختان باغ، جست و خیز می کرد و به این طرف و آن طرف می رفت.

 

او به دنبال کلاغ سیاه به راه افتاد و چون قصد داشت آن را با سنگ بزند. کلاغ از این شاخه به آن شاخه و از این دیوار به آن دیوار پرید. پسرک زمانی به خود آمد که به کلی از روستا و خانه ها دور شده بود و سر از خرابه ها در آورده بود. از آن روز هر کسی که از زیر کار در رود و شانه خالی کند به او می گویند: «هرکه در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند.»

 

گسترش ضرب المثل دل که پاک است زبان بی باک است

 

در روزگاران قدیم مردی ساده و مظلوم زندگی می کرد. به دلیل اینکه او خیلی بی ریا و بی کلک بود همه او را مسخره می کردند و او را تحقیر می کردند. او همیشه بدون زیرکی و سیاست کار می کرد و همه از کار مرد نالان بودند و می گفتند این مرد با نداشتن سیاست و سود کم کار ما را خراب می کند.

 

او از حرف های مردم بسیار ناراحت می شد چون نمی خواست که کسی از او ناراحت شود و دوست داش همه از او راضی باشند و او نمی توانست ذات خود را تغییر دهد و با کلک و گران فروشی و تعریف الکی از اجناسش، وسایلش را به فروش برساند. از این قضیه چند وقتی گذشت و روزی مرد برای خرید گردو به مغازه ای نزدیکی مغازه خود رفت، مرد گردو فروش به همراه پسر جوانی در حال گفت و گو بود.

 

مرد گردو فروش همین که مرد را دید او را شناخت و به قصد اذیت کردن مرد با پسرک شروع به حرف زدن کرد و گفت: شنیدی در این نزدیکی مرد ساده و دست و پا چلفتی مغازه دارد و با ارزان فروشی قصد دارد که مشتری هایش را زیاد کند و کسب و کار ما کم شود.
مرد از حرف مرد گردو فروش بسیار ناراحت شد و چیزی نگفت و قیمت گردو ها را از مرد پرسید، مرد قیمت گردو ها را دو برابر قیمت اصلی گفت.

 

مرد ک از قیمت بسیار زیاد گردو ها تعجب کرده بود به مرد گردو فروش گفت اما تو خیلی گردو هایت را گران می دهی با اینکه گردو هایت هم درجه یک نیست… مرد گردو فروش عصبانی شد و گفت: تو می توانی نخری، قیمت گردو ها همین است… پسرک جوان رو به مرد ساده کرد و گفت: تو ساده و دل پاک هستی به همین دلیل بقیه به تو زور می گویند زیرا هر کس که جای تو بود سیاست به خرج می داد و این حرف را نمی زد.

 

نتیجه: هیچوقت از سادگی مردم سو استفاده نکنیم، مردمانی هستند که دل پاک و زبان نترسی دارند.

 

گسترش ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار؟

 

در یکی از روستاهای کشور عزیزمان ایران مردی خداپرست و دین دار و مؤمن زندگی می کرد. اما در این میان مردی بود که نه نماز می خواند و نه روزه می گرفت و نه خمس و ذکات پرداخت می کرد. اهالی محله در مسجد جمع شدند و همگی از این ماجرا ناراحت بودند و هر یک به فکر چاره ایی بودند. هریک به نوبه ی خود به پیش مرد می رفت، او را نصیحت می کرد تا شاید به راه درست هدایت شود اما مرد هر بار حرف های مردم و بزرگان روستا را پشت گوش می انداخت و به آن ها بی توجهی می کرد.

 

مردم که دیگر خسته شده بودند و دیدند که راه آنها برای هدایت آن مرد بی فایده است،ب ه فکر چاره ایی برای این ماجرا افتادند زیرا از عاقبت مرد می ترسیدند و نگران او بودند. یک روز که دوباره دور هم جمع شده بودند تا دوباره دنبال راه چاره ایی باشند، امام جمعه مسجد گفت: خفته را خفته کی کند بیدار؟ ما همه ی سعی و تلاشو کوششمان را کردیم خود اونمیخواهد کاری انجام دهد ما وظیفه ی خود را به عنوان مردم مسلمان ایفا کرده ایم ولی او نمی خواهد که آگاه شود و خود را به خواب و غفلت زده است. از ما دیگر مردم این روستا هیچ کاری برنمی آید. خود او باید بخواهد تا ما نیز بتوانیم به او کمک کنیم.

 

نتیجه: هرگز نمی توان کسی را که خودش را به غفلت و بی خیالی زده آگاه کرد زیرا نمی خواهد آگاه شود و ما هر چقدر که تلاش کنیم تا خودش نخواهد نمی شود.

 

گسترش ضرب المثل زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد

 

در این شهر ، یهودیان حرف اول و آخر را می زدند و اگر متوجه می شدند که فردی بین آن هاست که به دین آن ها ایمان ندارد، او را آنقدر اذیت می کردند تا سرانجام به دین آن ها ایمان بیاورد. در این شهر خبری از کمک به مظلوم و گرفتن دست فقیران نبود. نیازمندان این شهر رفته رفته نیازمندتر می شدند و ثروتمندان رفته رفته ثروتمندتر و غنی تر.

 

ابویزید که به تازگی در این شهر ساکن شده بود، نتوانست این وضعیت را تحمل کند. بالاخره قفل کلامش باز شد. به میدان اصلی شهر رفت و مردم را به یاری از همدیگر فرا خواند. مردم را فراخواند تا در برابر ظلم و ستم یهودیان با ایستند و دیگر مطیع حرف های آن ها نباشند.

 

ابویزید از سرنوشت شومی که در انتظارش بود خبر دار نبود. سربازان حاکم آمدند و ابویزید را دست گیر کردند. مردم هم که می دانستند اگر پایشان را از گلیمشان دراز تر کنند چه در انتظارشان است ، هیچ کاری نکردند. همین که ابویزید در محضر حاکم حاضر شد، دستور اعدام صادر شد ؛ چرا که حاکم خوش نداشت صدای مخالفانش را هر روز بشنود. آخرین جمله که ابویزید شنید این بود: در اینجا ما یک جمله خیلی مهم داریم: زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.

 

گسترش ضرب المثل درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

 

طبیعتا درخت هرچه پر میوه تر باشد، در اثر سنگینی آنها خمیده تر و افتاده تر می شود. این ضرب المثل را بیشتر در مواقعی به کار می برند که بخواهند بر لزوم فروتنی و افتادگی آدمی اشاره کنند.

 

همانطور که درخت به میزانی که میوه ببار می آورد شاخه هایش سنگین تر می شود و به طرف زمین خم و پربارتر می شوند، انسان ها نیز هر چه به لحاظ علمی، ادبی و معنوی غنی تر و بی نیاز می گردند، تمایل به مطرح کردن خویش در آنان کمتر شده و نیاز به جلب توجه و فخر فروشی به دیگران در آنان کاهش می یابد.

 

در واقع پیام این ضرب المثل این است که این انسان های فروتن و متواضع هستند که از روی دانایی و خردمندی که در زندگی کسب کردند، همواره در تقابل با دیگران فروتنی و تواضع پیشه می کنند و در طرف مقابل کسانی که سرشان را از روی غرور بالا میگیرند و فروتنی تو تواضع ندارند، اتفاقاً از روی بی باری و بی مغزی شان است.

 

 

چگونه در درس نگارش قوی شویم ؟ 

نگارش یکی از درس هایی است که به تمرین زیادی نیاز دارد.

 

اگر یک بار این درس را خواندید برای دفعات بعدی حتما تمرین ها را مجدد حل کنید.

 

حل مجدد باعث می شود به مشکلات خود در این درس پی ببرید.

 

اگر در کنار کتاب درسی ، چند کتاب کمک درسی هم داشته باشید باعث می شود تسلط شما بر این درس بیشتر شود.

 

 

مطالعه آنلاین 

با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس ، تمامی مدرسه ها به صورت آنلاین برگزار می شوند.

 

دانش آموزان با تبلت ، لپ تاپ و موبایل می توانند به کلاس درس دسترسی داشته باشند.

 

حتما نکاتی را برای استفاده بهتر و یادگیری بهتر رعایت کنید.

 

اگر در حال درس خواندن هستید ، سعی کنید تمرکز کنید و به جز زمان کلاس های آنلاین اینترنت را خاموش کنید.

 

اینترنت باعث کاهش تمرکز می شود.

 

 

افزایش تمرکز 

سعی کنید تمرکز خود را در موقع تمرین ها افزایش دهید.

 

این کار به مرور باعث می شود توانایی زیادی در حل مسائل داشته باشید.

 

از روش های مختلف برای این کار می توانید استفاده کنید.

 

بازی های فکری حل سوالات مختلف ، تمرکز بر روی چیز های مختلف  و … می تواند به تمرکز کمک زیادی کند.

 

 

فاصله های زمانی برای مطالعه

مطالعه را در زمان های پیوسته و کوتاه انجام دهید.

 

مثلا هر نیم ساعت یک بار استراحت کنید تا مغز شما بتواند به خوبی اطلاعات جدید را دریافت کند.

 

از طرفی در این مدل مطالعه ، تمرکز بالا می رود و یادگیری هم افزایش می یابد.

 

حتما در بین زمان های مطالعه به خوبی استراحت کنید تا قدرت یادگیری شما افزایش یابد.

 

استراحت نقش مهمی در مطالعه دارد.

 

 

اهمیت آرامش ذهنی در مطالعه 

ذهن ما اگر آرام باشد برای یادگیری آماده است.

 

معمولا ذهن در حالت آرام توانایی زیادی دارد پس سعی کنید استرس را از خود دور کنید و تمرکز کنید.

 

اگر ذهن شما درگیر موضوع خاصی است سعی کنید چند دقیقه تمرکز کنید و آن موضوع را از ذهن خود خارج کنید.

 

 

تاریخچه نگارش 

تاریخچه نگارش به هزاران سال قبل بر می گردد.

 

نگارش و توانایی نوشتن در زندگی بشر تحول بزرگی ایجاد کرد و مقدمه ی بسیاری از پیشرفت ها در زندگی انسان شد.

 

منبع : باحال مگ

دسته بندی :

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *