hambergermenu

توجه توجه ! بالاخره از رویا به واقعیت تبدیل شد …

امروز برای خیلیا روز عادی و شاید حتی عادی تر از عادی باشه ، اما برای تیم باحال مگ قطعا یه روز فوق العاده ست .

امروز اتفاقات بزرگی در دنیا میفته و استارت باحال مگ قطعا یکی از اون هاست . (شبیه تبلیغای تلویزیونی شد )

خب بریم سراغ لپ مطلب.

با حال مگ یعنی چی ؟ چرا این اسم رو انتخاب کردیم ؟؟

کلمه ی ” مگ ” مخفف magazine در زبان انگلیسی هست (که اینو میدونستید احتمالا) و کلمه ی باحال هم که یکی از کلمات پرطرفدار و متداول تو زبان فارسی هست.

تیم اکتشافی ما در حرکتی کاملا استثنایی این دو کلمه رو ترکیب کرد و از پیوند فارسی و انگلیسی اسم مجله ی ما رو بیرون آورد .

خب تا اینجا احتمالا قانع شدید که در انتخاب اسم چقدر حرفه ای عمل کردیم !

کلمه ی مگ که مشخصه چرا اومده (چون مجله ایم ) ولی کلمه ی باحال رو به دلیل انتخاب کردیم که میخواییم با این مجله حال خوبی رو به بقیه منتقل کنیم و بتونیم نوشته ها رو به شخصی تبدیل کنیم که انگار نشسته کنارتون و با شما صحبت میکنه . (امیدواریم در این زمینه موفق باشیم )

چرا تصمیم گرفتم مجله داشته باشم ؟

هر شب موقع خواب یا شایدم چند دقیقه قب خواب یه طوفان فکری شدید ذهن ما رو از جا میکنه و به سمت رویاها میبره …

آرزوها ، هدف ها و … رو تو زندگیمون با خودمون مرور میکنیم و به اینکه فردا چه کارایی کنیم فکر میکنیم (شایدم اینقد خسته باشیم که به هیچی فکر نکنیم و سریع بخوابیم !) .

خیلی از ما شب ها موقع خواب تصمیم میگیریم کارهایی در زندگی مون انجام بدیم که شاید اثرات همون طوفان فکری هست ولی آیا انجامشون میدیم ؟ تقریبا خیلی ها شو انجام نمیدیم . چرا ؟

صبح که از خواب پا میشیم اینقد درگیر روزمره گی های زندگی میشیم که باز ساحتن اون رویاها به آخر شب موکول میشه و این چرخه شاید تا آخر عمر ما ادامه داشته باشه .

یه حرفی رو یه جایی خوندم که نوشته بود : مردم به خبر مرگ ما کمتر از یه سر درد جزئی خودشون اهمیت میدن ! به همین راحتی .

خب شاید الان یه علامت سوال گوشه ی مغزتون شروع به شکل گرفتن باشه !

این حرف چه ربطی به ایده ی مجله داشت ؟ از این حرفا که زیاد در طول روز می شنویم چرا اینجا گفته شد ؟ .

احتمالا شما عزیزانی که زحمت کشیدید و این نوشته رو خوندید در ایران زندگی می کنید و مثه خود من و همه ی ایرانی ها حرف بقیه  واستون مهمه یا حداقل دوست دارید بدونید بقیه در موردتون چی میگن   !

خیلی ها منکر این قضیه میشن ولی واقعیتی نا نوشته وجود داره که همه به حرف بقیه در مورد خودمون توجه می کنیم اما درصد اهمیت دادنش فرق داره !

یعنی ممکنه شخصی خیلی کم به حرف بقیه اهمیت بده ولی شخصی نصف هدف های زندگی شو بر اساس حرف بقیه بچینه ( یکی از بزرگترین مشکلات کشور ما که به دولت ربطی نداره !).

بخاطر دکتر مهندس شدن استعداد ها رو نادیده میگیریم ، بخاطر اینکه بقیه قضاوتمون نکنن دنبال علایق خودمون نمیریم ، بخاطر اینکه رویاهامونو بیاریم تو دنیای واقعی روی اهدافمون پا فشاری نمیکنیم و ترجیح میدیم مسیری که بقیه رفتن رو بریم و … کلی دلیل دیگه وجود داره که میتونیم الان و حتی ساعت ها در موردش صحبت کنیم !

همیشه داشتن یه مجله خوب و با محتوای عالی یکی از آرزوهام بود !

این آرزو کم کم داشت شبیه خیلی از آرزوهای دیگه تو گورستان رویاهام دفن میشد ، اما دقیقه چند دقیقه قبل از اینکه کلا از ذهنم پاکش کنم تصمیم گرفتم یه بار دیگه بهش زندگی ببخشم.

منم همیشه درگیر محدودیت های ذهنی خودم بودم دقیقا مثل بسیاری از مردم !

محدودیت هایی مثل اینکه من که سرمایه ای ندارم بخوام با مجله های بزرگ رقابت کنم ، من که تجربه ی کافی برای نوشتن ندارم و هزار تا من که …. دیگه که بین من و مجله فاصله انداخته بود.

و بزرگترین محدودیت زندگی بسیاری از مردم ایران که بیشتری از مواقع در حال بهانه تراشی هستیم ! (خودمم درگیرش بودم و مدت کوتاهیه که ترکش کردم !)

علاوه بر موارد بالا چیزهایی هم وجود داشت که میتونیم جزء همون محدودیت ها بیاریمشون ولی در دنیای واقعی !

همیشه به این اعتقاد  داشتم که ترسناک ترین انسان ها و در عین حال مهربان ترین انسان ها ،  همون انسان های دور و ورمون هستن ! بله درست خوندید ، انسان های دورمون همونایی که بیشترین ارتباط رو باهاشون داریم !

این انسان ها میتونن مشوق ما در زمینه ی رسیدن ما به اهدافمون بشن و یا در عین حال کشنده ترین سلاح برای نرسیدن به اهدافمون !

تنها چیزی که انسان داره و اگر از اون بگیریمیش دیگه زندگیش تمومه ” امید ” هست !

درسته ک بدون اکسیژن نمیتونیم بیشتر از چند دقیقه زندگی کنیم ولی در اون صورت روح و جسممون زندگیشون با هم تموم میشن ولی اگر امید نباشه روح انسان زندگیش تموم میشه و میشه یک جسم فقط زنده ! (عجب جمله ای شد !)

دقیقا انسان هایی که بیشترین ارتباط رو باهاشون داریم میتونن امید زیادی بهمون بدن و یا برعکس .

همیشه از این ترس داشتم که مجله رو راه بندازم ولی شکست بخورم ولی کسایی که باهاشون در ارتباطم دقیقا بهم بگن دیدی آخرش این شد !

از ترس شکست حتی شروع نکردم که بدونم اصلا شکست میخورم یا نه ! شاید موفق شدم !!

در تصویر زیر بنده رو در کنار محدودیت هام مشاهده می فرمائید .

تصمیم نهایی در شب آروم بهاری

بالاخره بعد از کشمکش های درونی در نهایت جلسه ای ترتیب دادم و عوامل شکست که همش درونی بود  رو به جرم کشتن رویاهای یک انسان محاکمه ⚖️ کردم !

بعدش با خیال راحت تصمیم گرفتم که مجله رو راه بندازم و میدونم که در نهایت موفق میشم یا اینقد تلاش میکنم که موفقیت خودش خجالت بکشه و بیاد !

خلاصه به این نتیجه رسیدم که شروع کنم و پر قدرت برم جلو . شکست هم هرگز اتفاق نخواهد افتاد چون اینقد تجربه دارم و برنامه ریزی رو دقیق انجام دادم و با تکیه بر دوست همیشه خوبم پشتکار

قطعا به نتیجه ی مورد نظر می رسم .

با یکی از دوستام هم که مشورت کردم به این نتیجه رسیدیم که میتونیم مجله رو اداره کنیم .

از همین تریبون استفاده میکنم و ازش تشکر میکنم .(همون دوستی که در خط بالا ذکر شد )

خب حالا این مورد ذهنمو مشغول کرده بود که چجوری یه مجله با کیفیت رو تهیه کنم و بتونم عیب های بقیه ی مجله ها رو برطرف کنم ؟

مجله ها رو که بررسی میکردم متوجه شدم اولا خیلی شلوغ شدن به صورتی که اصلا مخاطب حواسش پرت میشه و از طرفی هم اینقد تبلیغات زیاد شده که بعضی وقتا محتوی گم میشه !

از طرفی هم مجله ها معمولا کامل نیستن و در مورد چند موضوع خاص فقط صحبت کردن !

البته این موضوع رو نباید نادیده بگیریم که هزینه ی مجلات بشدت بالاست ولی از طرفی این جبران هزینه ها نباید به شکلی باشه که کاربر اذیت بشه .

داشتن تجره در زمینه راه اندازی سایت

⚠️ البته این مورد هم بی تاثیر نبوده که بنده در داشتن سایت تجربیاتی داشتم که خیلی بهم کمک کرد .

هر چند که به نظرم اگر کسی دوست داره کاری رو انجام بده و اون کار ضرری برای بقیه نداره باید زمان بذاره و مهارت های لازم رو کسب کنه .

اما خب تجربه قطعا در این مسیر کمک زیادی بهم میکنه.

از طرفی هم با توجه به سابقه کاریم که بخاطر شرایطم همیشه مجبور بودم برای بقیه کار کنم و تا حالا سایت مستقلی برای خودم نداشتم مشکلات زیادی رو در سر راهم دیدم !

همیشه باید ساعت ها برای کارهایی که کردم برای افرادی که از کار من چیزی نمیدونن توضیح بدم و متقاعدشون کنم که کاری که من انجام میدم اصولیه !

ولی به هر حال با داشتن این سایت قرار نیست به کسی جواب پس بدم و از طرفی هم با آرامش خاطر کارمو جلو میبرم .

 

تیم باحال مگ 

به همراه یکی از دوستای خوبم تیم نویسنده ی باحال مگ رو تشکیل دادیم و امیدواریم که مجله ای بشه که بتونه رضایت شما عزیزان رو جلب کنه و محل خوبی برای کسب اطلاعات جدید ، سرگرمی و تفریح آنلاین باشه .

امیدوارم که بازدید روزانه از باحال مگ رو به ساعاتی خوش و لذت بخش برای شما تبدیل کنیم به این صورت که برای سر زدن به سایت لحظه شماری کنید .

با آرزوی بهترین ها ! ?????

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دسته بندی :

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *