hambergermenu

بازیگر نقش دنور در سریال سرقت پول

بازیگر نقش دنور در سریال سرقت پول جیمی یورنته هنرپیشه معروف اسپانیایی است.

 

جیمی یورنته در این سریال نقش پسر موسکو که خود نیز یک جنایتکار است را بازی میکند.

 

 

نام کاملجیمی یورنته
شغلبازیگر 
ملیتاسپانیا
سال تولد1991
محل تولدمورسیا ، اسپانیا
ثروت۱ میلیون دلار
همسر ماریا پدراسا
فرزندان 

 

بازیگر نقش دنور در سریال سرقت پول

 

آثار

 

جیمی یورنته یک بازیگر جوان و تازه کار در سینمای اسپانیاست که فعالیت حرفه ایش را از سال ۲۰۱۶ آغاز کرده است.

 

سرقت پول ، الیت ، همه میدانند ، روتختی و ال سید از جمله آثاری هستند که او در آن ها کار کرده است.

 

یورنته شهرت خود را مدیون بازی در سریال سرقت پول است. او با بازی در این سریال شهرت جهانی پیدا کرده است.

 

 

 

 

جوایز و افتخارات

 

جیمی یورنته تا کنون در هیچ جشنواره معتر بین المللی افتخاری کسب نکرده است.

 

او ۲ بار در سال های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ نامزد دریافت جایزه از انجمن بازیگران اسپانیا شد که نتوانست به چایزه دست پیدا کند.

 

جیمی یورنته دنور

 

صفحه اینستاگرام

 

یورنته در اینستاگرام بیش از ۱۵ میلیون دنبال کننده دارد .

 

برای ورود به صفحه اینستاگرام او اینجا کلیک کنید.

 

 

 

بررسی سریال Money Heist 

داستان سریال Money Heist با ایده‌ای جدید شروع می شود، ایده‌ای که پایه هایش را از کلیشه‌ی تکراریِ سرقت و گروگانگیری وام میگیرد اما با تفاوت‌ها و خط داستانی کاملا متفاوت.

 

این سریال ترکیب هیجان و عشق در لحظات مختلف است که تضاد و یا همراهی این دو را نشان می دهد.

 

این دو عنصر باعث جذابیت بیش از حد این سریال شده اند.

 

همانطور که در ابتدای سریال می‌بینیم سارقان برای پوشاندنِ چهره‌ی خود از ماسکی استفاده میکنند که چهره “سالوادور دالی” بر آن نقش بسته است.

 

 

این به دو دلیل است ، اولی از آن جهت که “سالوادور دالی” یک نقاش اسپانیانی است و دلیل دوم اینکه نقاشی و سبک های او سورئال بوده است ، کاملا مشابه سرقت افراد گروه که به نوعی غیرقابل باور و شگفت انگیز طراحی شده است!

 

داستان در هر قسمت مملو از گره و چالش هاست.

 

چالش هایی که بیشتر متوجه گروه سارقین است.

 

گروه در طول داستان درگیر و اسیرِ عواطف و احساسات خود هستند و ما در روند روایتی سریال با بیوگرافی و خصوصیات شخصیت‌ها بیش از پیش آشنا می‌شویم و دلیل مشکلات پیش آمده در طول داستان را بیشتر درک می‌کنیم.

 

در داستان به تمام ابعاد و خمیر مایه‌ی شخصیت‌ها  به خوبی پرداخته شده‌است و هیچ شخصیتی کاملا سیاه و یا سفید نیست و این باعث شده کارکترها از سوی مخاطب طرد نشوند و با هرکدام از آنها بتوان احساس همدردی کرد و هرچه بیشتر به آنها متصل شد.

 

افراد گروه در طول داستان رفتاری از روی عواطف و همدردی را با گروگان‌ها ایجاد می‌کنند و این باعث شده چهره گروگانگیرها برای مخاطب منفی نشود و مخاطب را همراه خود کنند، حتی پروفسور که رئیس گروه است برخلاف کلیشه ها فردی صلح طلب و عاطفی است.

 

در سریال سعی شده به آنتاگونیست و پروتاگونیست به یک اندازه قدرت و هوش داده شود و ما در اینجا شاهد نبردی برابر هستیم.

 

 

برخلافِ سایر فیلم‌ها (یا سریال‌ها) در این دسته که معمولا یک جبهه از هوش و ذکاوت بالاتری برخوردار است اما در سریال Money Heist ما با دو جبهه‌ی کاملا قدرتمند و باهوش روبرو هستیم و به عنوان مخاطب در هر لحظه احتمال سقوطِ هردو سمت را می‌دهیم.

 

این دلیلی می‌شود که مخاطب نتواند سکانس بعد را حدس بزند و سریال کاملا غیرقابل پیش‌بینی و هیجان انگیز شود.

 

 

به طور مثال حتی پروفسور، باهوش بسیار بالا نیز در لحظات نفس‌گیر سریال اطمینان را از بیننده سلب می کند و خود را تا مرز باخت می بیند و این اتفاقات غیر قابل حدس باعث می‌شود مخاطب در هر زمان احساس کند یکی از دو جبهه برنده این میدان هستند و که این امر باعث می شود لحظات سریال پرتلاطم و جذاب شود.

 

هر قسمت از سریال بافته شده از هزاران گره است که با باز شدن هر کدام از آن ها در طول روایت ماجرا هیجان انگیزتر می‌شود که یکی از دلایلِ جذب مخاطب است.

 

داستان سریال به حاشیه و بیراهه کشیده نمی شود و حتی قصه‌های فرعی نیز با عملکرد مثبتش از کوچکترین ثانیه های خود بهره می‌برد و بیننده را برای لحظه‌ای تنها نمی گذارد و ناپخته جلو نمی‌رود و هر زمان لازم باشد اطلاعات را به بیننده می‌دهد.

همین موضوع باعث شده تا ( سرقت پول ) سریالی منحصر به فرد باشد.

 

روایت داستانی براساس برش و تعلیق به گذشته استوار است و این یکی از نکاتی است که داستان را جذاب کرده‌است.

 

اما داستان بر پایه واقعیت بنا نشده و پوشیده از اغراق است و حتی برخی روابط در سریال بسیار شتابزده اتفاق می‌افتد مثل رابطه پروفسور و راکل که او را در زمانِ اندکی وارد زندگی و کار خود می کند و یا رابطه مونیکا و دنور که در عرض چند روز آشنایی به ازدواج فکر می‌کنند و یا پخش کردن گروگان ها در فضای ضرابخانه که دلیلی بر ضعف‌های نقشه می شود.

 

 

اما از نکات جالب سریال شخصیت‌های آن با خصوصیات متفاوت است.

 

به طور مثال پروفسور که نماد هوش و زیرکی است گاهی در مقابل پلیش دچار ضعف می شود و شخصیت توکیو که از ابتدای داستان متوجه می‌شویم خانواده‌اش را از دست داده و در طول داستان ممکن است دست به هر کاری بزند .

 

آرتور رئیس ضرابخانه که فردی خودخواه و ترسو است و برای فرار دیگران را تحریک می‌کند و یا رئیس پلیس که درگیر روابط و مشکلات شخصی است خود را نیازمند رابطه عاطفی جدیدی می‌کند و این‌ها در کنار هم باعث شده تا شخصیت‌ها مکمل هم باشند و در کنار هم اتفاقات جالبی رقم بخورد و هر علتی معلولی داشته باشد تا آن را برای بیننده محبوب کند.

 

منبع : باحال مگ

دسته بندی :

مطالب مشابه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *