بازیگر نقش لاگرتا در سریال وایکینگ ها
بازیگر نقش راگنار لودبروک در سریال وایکینگ ها
بازیگر نقش راگنار لودبروک در سریال وایکینگ ها تراویس فیمل است.
تراوس فیمل در این سریال نقش پادشاه افسانه ای دانمارک و سوئد را ایفا می کند.
با بخش معرفی بازیگران از مجله اینترنتی باحال مگ همراه باشید .
نام کامل | تراویس فیمل |
شغل | بازیگر |
ملیت | استرالیا |
سال تولد | ۱۹۷۹ |
محل تولد | ویکتوریا |
قد | ۱۸۲ |
ثروت | ۳ میلیون دلار |
آثار
فیمل فعالیت حرفه ایش را از سال ۲۰۰۲ آغاز کرده است.
اولین کار حرفه ای او تارزان بوده است که در سال ۲۰۰۲ در آن بازی کرده است.
در این مدت او در آثاری هم چون آزمایش ، برتری ، عاج ، وارکرفت و مدار ۴۱۴ ایفای نقش کرده است.
تحصیلات
او پس از گذران دوران دبیرستان به دانشگاه عالی ملبورن رفت اما به تحصیل خود در این دانشگاه ادامه نداد.
جوایز و افتخارات
او تا کنون نتوانسته موفقیتی را در جشنواره های مختلف بین المللی کسب کند.
در سال ۲۰۱۳ به خاطر بازی در سریال وایکینگ ها در جشنواره IGN نامزد شد اما موفقیت آمیز نبود.
صفحه اینستاگرام
فیمل در اینستاگرام حدود 2.5 میلیون دنبال کننده دارد.
برای ورود به صفحه ایستاگرام او اینجا کلیک کنید.
سریال وایکینگ ها
داستان مجموعه دربارهٔ راگنار لاثبروک (با بازی تراویس فیمل)، یکی از قهرمانان باستانی اسکاندیناوی در عصر وایکینگها است.
راگنار، که یک وایکینگ کشاورز است، برای اولین بار پیشنهاد حمله به غرب و انگلستان را مطرح میکند، و همراه برادر جنگجوی خود، رولو (کلایو استندن)، و همسرش لاگرتا (کاترین وینیک)، که یک سپربانو است، به آنجا سفر میکنند.
معمولاً وقتی بحث بیرحمی فیلمنامه آثار مختلف میشود، همه از سریال بازی و تخت سخن میگویند اما در سال ۲۰۱۴، جایزه بیرحمترین قسمت یک سریال باید به وایکینگ ها داده میشد.
برای نمایش سختیهای زندگی به عنوان یک وایکینگ و شرایط زندگی آنها، در قسمت “عقاب خونی” (Blood Eagle) شاهد مرگ آرام، دردناک و بیرحمانهی یکی از شخصیتهای مثبت به نام “جارل بورگ” هستیم.
بیشتر صحنههای این سریال در محیط های طبیعی فیلمبرداری شده است. محل مورد علاقه تولیدکنندگان نیز روستای “ویکلو” در ۱۰۰ کیلومتری دابلین، پایتخت ایرلند، است.
سازندگان برای فیلمبرداری صحنهای که فتح پاریس شرح داده میشود، فضاسازی و محیط مصنوعی خاصی در نظر گرفته بودند. در طول فیلمبرداری، صدها بدلکار آتش گرفته بودند تا فروپاشی یک قصر با شکوه هرچه تمامتر به دید مخاطب برسد.
دین و مذهب نقش بسیار بزرگی در خط داستانی وایکینگ ها بازی میکند. ایمان رگنار تأثیر بهسزایی در شکلگیری شخصیت او داشته است و ارتباط با یک راهب مسیحی و زیر سؤال قرار دادن عقاید مردم اسکاندیناوی از دلایل مخالفت بعضی از افراد با اوست.
کاراکتر های زنی که در این سریال وجود دارند به اندازه مرد هایشان قوی و تنومند هستند. آنها در غارتهای قبیلهشان در خط مقدم دیده میشوند و زنان نگهبان نیز بر اساس افسانههای کهن اسکاندیناوی ساخته شدهاند.
نقد و بررسی سریال Vikings آغاز و پایان یک رویا
هرچند این سریال مرجعی موثق و تاریخی ندارد و بسیاری از شخصیتهای آن حتی خود شخصیت راگنار لودبروک نیز وجودشان بصورت مستند ثابت نشده است.
اما تماشای آن اطلاعاتی جالب از شیوهی زندگی و دغدغههای اقوام وایکینگ در اختیارتان قرار میدهد که بسیار جالب و قابل تامل است.
اگر بخواهیم سریال وایکینگها را به شکل مفصل و از فصل اول آن مورد بررسی قرار دهیم،مطمئناً مطلبی طولانی و شاید برای برخی خستهکننده خواهد شد.
اما برای آشنایی بهتر کسانی که تابحال موفق به دیدن سریال نشدهاند.
بد نیست که مروری کوتاه به فصلهای اول تا پنجم سریال داشته باشیم.
البته سعی میکنیم که از پرداختن به جزئیات داستان و اتفاقات مهم آن خودداری کرده و تنها اطلاعاتی کلی درباره سریال و شخصیتهای آن به شما میدهیم.
در سه فصل نخست سریال حوادث و وقایع داستان حول محور کاراکتر راگنار لودبروک میچرخد.
در این فصول،سریال چه از لحاظ محتوایی و چه از لحاظ کیفیتی بسیار بالاتر از فصلهای بعدی قرار دارد.
مایکل هرست خالق و نویسنده سریال به شما اجازه میدهد که به آرامی با شخصیتهای داستان آشنا شوید و روابط میان آنها بخوبی درک کنید.
این همان چیزیست که باعث میشود شما علاقهی خاصی به شخصیتهای اصلی سریال در این سه فصل پیدا کنید و تماشای سریال برایتان لذتبخش گردد.
در این سه فصل از اتفاقات دراماتیک گرفته تا جنگهای بزرگ و کوچکی که وایکینگها در آن شرکت میکنند با ظرافت و دقت خاصی طراحی و اجرا شدهاند.
درواقع همهچیز از ریتم منحصر بفردی برخوردار است،نه آنقدر اتفاقات سریع و پشت سرهم میباشد که شما گیج و سردرگم شوید و نه آنچنان کند و بیهیجان که اشتیاقتان برای دنبال کردن داستان را از دست بدهید.
در فصل چهارم سریال مسیری جدید را در پیش میگیرد که بنظر میرسد سیاستهای شبکهای و البته مادی تاثیر زیادی بر این روند داشتهاند.
در فصل چهارم به یکباره تعداد قسمتهای سریال دوبرابر میشود و شخصیتهای زیادی به داستان اضافه میشوند.
شاید عدهای این را برای پیشروی داستان امری حیاتی و مهم بدانند اما به شخصه ریتمی که سریال در فصلهای قبلیش داشت را بیشتر ترجیح میدهم. البته اتفاقات این فصل نیز بسیار زیبا و خلاقانه به تصویر کشیده شده است و شاهد صحنههای بیادماندنی و همینطور دیالوگها و نقشآفرینیهای دیدنی از بازیگران سریال و در راس آنها “تراویس فیمل” دوستداشتنی هستیم.
در فصل پنجم در کنار دنبال کردن سرگذشت پسران راگنار که هرکدام از آنها به نوعی درگیر کشمکشهای روحی و دنیوی خودشان میباشند.
داستان فلوکی دوست قدیمی و وفادار راگنار و یکی از خاصترین وایکینگها را نیز دنبال میکنیم.
شاید بتوان گفت این بخش از سریال از لحاظ معنوی بودن و مفاهیمی که به آن میپردازد، از پربارترین و عمیقترین بخشهای سریال است.
باید اعتراف کرد که “مایکل هرست” نویسندهی بسیار باهوش و ماهری میباشد.
او بخوبی میداند که نباید داستانش را بر پایهی شخصیتهایش تعریف کند و برای همین شخصیتها را در مسیر اتفاقات داستان قرار میدهد. این بدان معناست که سریال وابسته به یک یا دو شخصیت کلیدی نمیباشد و با حذف مهمترین شخصیتهایش نیز میتواند داستانش را با قدرت و تمرکز قبلی پیش ببرد.
البته در فصل ششم سریال نبود یک شخصیت اصلی قدرتمند و جذاب همچون راگنار بیشتر از قبل احساس میشود.
هرچند این موضوع ربطی به داستان و فیلمنامه سریال ندارد، زیرا خلق شخصیتی کاریزماتیک و پراُبهت همچون راگنار در وقت اندک باقیمانده کاری بسیار دشوار میباشد.
در نیمهی اول فصل ششم و پایانی سریال خبری از جنگهای بزرگ (البته بجز قسمت آخر) و لشگرکشی و فریبکاری نیست.
درواقع هرچه داستان به پایانش نزدیکتر میشود بر مفاهیم عمیقتری و بزرگتری اشاره میکند. به همین ترتیب شخصیتهای داستان نیز با بالا رفتن سنشان به پختگی و وقار رسیدهاند.
در آخر میبینیم که وایکینگها که در ظاهر مردمانی درندهخو و یاغی هستند،در نهایت بیشترشان بدنبال چیزی جز بقا و زندگی نیستند.
اکثر آنها تنها در جستجوی زمینهای حاصلخیز برای کشاورزی و یا راهی برای داد و ستد هستند.
اما زیادهخواهی، قدرتطلبی و خونخواهی یک عده آنها را از صفحهی تاریخ محو میکند. اقوامی که به گفته برخی مورخان دربارهی خصلتها و آداب و رسومشان بسیار اغراق شده است.
سریال Vikings جزو آثار فاخر و ارزشمند تلویزیونی میباشد که طرفداران و دنبالکنندگان بسیار زیادی دارد.
ساخت سریالی با این وسعت مطمئناً کاری سخت و دشوار است.
از آن مهمتر اینکه وقتی سریالهای اینچنینی با استقبال روبرو میشود،هزینههای تولیدشان به یکباره افزایش چشمگیری پیدا میکند.
بنابراین در برخی از این دست سریالها شاهد کاهش سطح کیفی داستان میباشیم.
خوشبختانه از این اتفاق تاحدود زیادی در سریال Vikings جلوگیری شده است و فیلمنامهی قوی و داستان خوبش مانع از انحراف زیاد سریال شده است.
هرچند در طول این شش فصل داستان سریال فراز و نشیبهایی را پشت سر گذاشته است،اما یکپارچگی داستان در تمام این مدت حفظ شده است.
اگر تاکنون موفق به تماشای سریال وایکینگها نشدید،بدانید که لحظات فوقالعادهای را تجربه خواهید کرد. اگر از طرفداران سریال هستید، پس شما نیز همانند ما منتظر تماشای پایان این شاهکار هستید.
امتیاز کلی قبل از انتشار ده قسمت پایانی سریال: 90/100 (عالی)
بررسی فصل نهایی سریال (ده قسمت پایانی)
در بخش پایانی سریال وایکینگها اتفاقات باسرعت و هیجان بیشتری دنبال میشوند و همانطور که مشخص بود، قرار نیست شخصیت جدید قابل توجهی به داستان اضافه شود.
پس در نتیجه تمرکز اصلی سریال برروی کاراکترهای باقیمانده داستان از فصلهای پیشین میباشد.
امتیاز بخش دوم فصل ششم: 65/100 (خوب)
نتیجه گیری کلی سریال
در پایان میتوان گفت که سریال “Vikings” جزو محبوبترین سریالهای دنیا در دههی گذشته بوده است.
سریالی که داستانی جذاب و پر افت و خیز را از مردمان سرزمین اسکاندیناوی برایمان بازگو میکند.
داستانی از قهرمانان، افسانهها و حوادث واقعی و غیرواقعی که شما را غرق در خیالات و هیجانات لذتبخشش میکند.
بطورکلی سریال وایکینگها جزو آثار ارزشمند و محبوب تلویزیون بوده است که خاطرات زیادی را برایمان رقم زده است.
همینکه بتوان پس از به پایان رسیدن یک سریال به تماشای دوباره آن فکر کرد، یعنی پخش آن سریال موفقیتآمیز بوده است و مطمئناً سریال Vikings جزو این دسته سریالها میباشد.
منبع : باحال مگ
دسته بندی :
مطالب مشابه