بررسی بازی Ghost Recon Breakpoint
بررسی بازی Ghost Recon Breakpoint . آخرین اخبار بازی را از مجله اینترنتی باحال مگ بخوانید .
بازی Ghost Recon Breakpoint، اولین بازی کامپیوتری است که سعی کرده یک سرباز تنها را در سخت ترین و وحشتناک ترین شرایط جنگ به تصویر بکشد.
سربازی که حتی بار اسارت را به تنهایی متحمل شده و فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر می گذارد. اما به راستی چرا این بازی در عصر حاضر چندان موفق ظاهر نشده؟ در این مقاله به بررسی نقاط ضعف و قدرت این بازی خواهیم پرداخت. لطفا با ما همراه باشید.
داستان این نسخه با کلوز شاتی از صورت شخصیت شما در هلیکوپتری نظامی شروع میشود که پس از شخصی سازی کاراکترتان از تعیین جنسیت گرفته تا زخمهای صورت و مو و دیگر جزییات عادی در این نوع بازیها، مطابق معمول هر صحنه در فیلمها و بازیهای اکشن، هلیکوپتر حامل و شما نیروهایتان در جزیرهای خیالی به نام Auroa دچار سانحه میشود و سقوط میکنید.
شخصیت شما از معدود بازماندههای این سقوط وحشتناک است که بعد از کمی پیشروی در بازی متوجه میشوید که صاحب این جزیره Jake Skell مدیر عامل شرکت Skell است که هدف آنها تولید رباتها و درونهای کاربردی است.
پس از اینکه این شرکت تصمیم میگیرد که رو به تولید درونهای نظامی بیاورند، رفیق دوران قدیم شما یعنی Cole D. Walker را بعنوان مشاور نظامی و شرکت Sentinel که بقولی مزدوران مسلح هستند را به خدمت میگیرند و از این اینجاست که همه چیز دچار مشکل میشود و Sentinel و نیروهای Walker تحت نام Wolves تصمیم میگیرند این جزیره را تبدیل به قلعهای نظامی کنند و نقشههای مخوف خودشان را پیگیری کنند .
وظیفه شما بعنوان شخصیت اصلی داستان این است که با تفنگتان و خراب کردن و نابود کردن هرچیزی که جلویتان میبینید از این فاجعه که اصلا هم در میلیونها بازی و فیلم اتفاق نیافتاده است جلوگیری کنید.
شخصیت پردازیها بی نهایت مصنوعی و تایپ مانند هستند، از شخصیت تمام مثبت و آرمانگرا و خوشبین شما گرفته تا شخصیت مقابل اصلیتان یعنی Cole D Walker که جملات و دیالوگهای تکراریش حال شما را بهم میزند.
روند روایت داستان هم کاملا قابل پیش بینی و مشخص است و حتی سعی نمیکند کمی از چارچوب روایت داستان بازیها که مشابه دو نسل قبل است خارج شود.
علاوه بر این موارد و شخصیتهای پلاستیکی، صداگذاری بسیار بد دوبلورهای بازی هم وارد این حجم از مشکلات میشود و در راس این صداگذاریهای بد، شخص Jon Bernthal وجود دارد که یکی از بدترین عملکردهای پرونده کاریش را به نمایش میگذارد.
یکی از بزرگترین نقاط قوت استدیوهای Ubisoft طراحیهای محیطی بازیهایشان است، از سری بازی Division و Assassin’s Creed گرفته تا همین Breakpiont.
محیط جغرافیایی بازی و مشکلات انتخاب آن
با توجه به خیالی بودن این جزیره در پی شکایت عوامل کشور Bolivia از نسخه قبل برای بد نشان دادن وضع کشورشان، طراحان این استدیو بیشترین آزادی عمل را داشتند تا جزیرهای چهار فصل و همه جانبه را با تمامی آرمان شهر از ترکیب تکنولوژی و معماری مدرن و طبیعت به رسم در آورند.
البته همین نقطه مثبت نیز با باگهای عجیب و غریب و مسخره نمیگذارند تجربهای یکدست را مشاهده کنید.
بعنوان مثال شما در یک لحظه شاهد بارش شدید باران میشوید اما همینکه به بالای سرتان نگاه میکنید متوجه میشوید که هوای بازی کاملا صاف و بدون تکهای ابر است و خورشید نیز در گوشهای به زیبایی در حال درخشیدن است. همین موارد جزئی و کوچک باعث میشود که شما نتوانید با دنیای بازی و حتی خود بازی ارتباط قوی برقرار کنید.
گرافیک فنی بازی نیز با توجه به بزرگی بسیار زیاد نقشه و مدت زمان وقت صرف شده در ساخت بازی تا حدودی راضی کننده و مناسب است با اینحال میزان تفاوت کیفیت بین هر نقطه از بازی بسیار جلب توجه میکند.
در یک نقطه شاهد کیفیت گرافیکی بسیار خوبی هستیم که شما را محو نمای روبرویتان میکند اما در همان لحظه یک کاراکتر فرعی روبرویتان قرار میگیرد که بنظر میرسد تعداد بافتها و پیکسلهایش بیشتر از 100 تا نمیشود و شما را میبرد به نسلی که کنسول PS2 سردمدار آن بوده است!
شرایط جالب آب و هوا
دیگر تناقصی که مشاهده میکنید، تفاوت کیفیت دنیای بازی در هر نوع آب و هوا است، بدون شک بهترین آب و هوای بازی چه از لحاظ زیبایی و چه از لحاظ فنی زمانی است که بارش باران سنگین بر روی جزیره نازل میشود و بدترین بازه زمانی بازی از لحاظ کیفیت نیز متعلق به ساعات روز و آفتابی است.
بی روح بودن محیط بازی
دیگر نکته منفی محیطهای بازی که شاید با پلات داستانی بازی در ارتباط باشد، خالی از سکنه و روح بودن محیطهای بازی است.
حتی اگر نبود انسانها و جوامع را در محیط جزیره بازی به پلات داستانی مرتبط کنیم، نبود حیات وحش و حیوانات دیگر توجیه خاصی ندارند و نبودنشان در محیطهای جنگل خالی توی چشم میزند. مورد دیگری که لازم به اشاره است، تکان خوردنهای بی دلیل پوششهای گیاهی بازی است!
سُر خوردن از ارتفاعات و بالا رفتن از موانع و نشستن و غلت خوردن از جمله این انیمیشنهای جدید هستند.
همچنین کیفیت کلی کاراکتر خود شما نیز بسیار راضی کننده و خوب است و کاراکتر شما از لحاظ فنی بسیار خوب طراحی شده اما تفاوت زیاد آن با دیگر شخصیتهای فرعی حتی در زمان مکالمات و خارج از فضای عادی بسیار توی چشم میزند.
بصورت کلی و اگر واقعا بخواهیم در هسته اصلی بازی دنبال تفاوتها بگردیم حتی در نوع چینش مراحل و انتخاب Skillهای متفاوتتان، بازی کوچکترین تغییری نسبت به Wildlands نکرده است و در ظاهر کمی جای آیکونهای بازی و نوع تعامل شما با آنها و ارائهشان عوض شده است.
المان های بقا در بازی
برویم سراغ چیزی که تیم تبلیغاتی بازی مانور زیادی بر روی آن میداد و آن هم اضافه شدن المانهای بقا در گیم پلی بازی است.
تمام این تبلیغات و مانور بر روی این مشخصات خلاصه شده است به نوار استقامت یا همان Stamina ی کاراکتر شما که با دویدن زیاد از حد و یا سُر خوردن با سرعت و بدون وقفه از صخرهها و ارتفاعات کم میشود .
شما باید با استفاده از قمقمه و یا ترکیب اندکی از گیاهان برای خودتان نوشیدنی یا غذایی درست کرده و میل کنید تا این نوار دوباره به حالت عادی برگردد، اشتباه نکنید البته، نوار استقامت شما همچنان بصورت اتوماتیک پر میشود و فقط زمانی میزان آن کمتر میشود که زیاد از حد و زمانی که کاملا خالی شده است نیز از قابلیتهای متصل به آن مانند دویدن استفاده کنید.
بازی حالتی Loot محور پیدا کرده و تا حدودی این المانها را از بازی Division قرض گرفته است.
تجهیزات بازی
حال هر تفنگ و هر تجهیزات و لباسهایتان درجه یا Level متفاوت دارند و دیگر به مانند نسخه قبل نیز نمیتوانید از تفنگهای دشمنانتان استفاده کنید، مشخصهای که با ماهیت بقا و نجات بازی کاملا در تضاد است.
عنوانی که همه جور سعی میکند بقا را تم اصلی خودش معرفی کند، سیستم لوت زیاد مناسب آن نخواهد بود زیرا بازیکن مجبور میشود برای پیدا کردن بهترین لباس و تفنگها با دشمنهای بازی درگیر شود و این با داستان بازی و وجودیت که صرف زنده ماندن و انجام مراحل در کمترین میزان توجه و تلفات است، همخوانی ندارد.
مورد سوم هم اینکه دیگر خبری از هم تیمیهای کنترل شده توسط هوش مصنوعی نیست و شما در صورت بازی کردن تک نفره باید فقط بر روی خودتان حساب باز کنید.
همچنین بازی نیز برای کاراکتر شما در این نسخه چهار کلاس Sharpshooter، Assault، Panther و Medic تدارک دیده است که در اوایل بازی شاید کمی متفاوت بنظر برسند اما در ادامه و با توجه به انتخاب Skillهایتان براحتی میتوانید تواناییهای متفاوت با کلاس انتخابیتان را باز کنید.
بازی چند نفره
بازی به مانند نسخه قبل از دو حالت بخش چندنفره بهره میبرد، گزینه اول که همان حالت Co-Op است که شما بهمراه سه نفر از دیگر دوستانتان یا بازیکنهای غریبه در Hub بازی مشغول به گشت و گذار و اتمام مراحل بازی میشوید و خوشبختانه با توجه به سیستم گزینش بسیار خوب بازی امکان ندارد در یک گروه چهار نفره همهی آنها از یک کلاس باشند.
پرداخت های بازی
هرچند همانطور که گفتیم کلاسها زیاد تفاوتها رقم نمیزنند، حداقل بعد از چند ساعت اولیه بازی در پایان، میرسیم به فیل در اتاق یا همان مورد بزرگ این نسخه، آنهم چیزی نیست جز سیاستهای پرداختهای درون برنامهای که تعدادشان بسیار زیاد شده است و شما علاوه بر 60 دلاری که پای بازی میدهید باید چندین برابر آن را برای خریدن اسکینهای متفاوت و تفنگها و حتی سرعت بخشیدن به روند کسب XP بازی خرج کنید، آن هم با هزینهها و قیمتهای بسیار گزاف و بی رحمانه.
به خودتان شاید بگویید که چرا بازیکن اصلا باید خودش را دچار چنین هزینههایی کند، جواب شما به نوع مراحل و روند پیشرفت شخصیت شما بر میگردد.
بازی جوری طراحی شده است که شما دو راه پیش رویتان ندارید، یا اینکه کل مراحل فرعی و خسته کننده بازی را از اینور نقشه تا آنور نقشه بازی برای پیدا کردن یک دوربین یا لیزر یا تفنگ طی کنید و دچار ملال شوید یا اینکه مستقیم به فروشگاه پولی واقعی بازی بروید و راحت با صرف چندین دلار بی زبان آن را تهیه کرده و سریع و بدون زحمت از آن استفاده کنید.
همچنین برای انجام برخی مراحل نیز کاراکتر شما باید درجه کیفیت لباسهایش در یک حد باشد و این مورد برای بازیکنانی که حوصله تجربه تمامی مراحل فرعی بازی را دارند مشکل ساز خواهد شد و اینجا هست که بازهم پرداختهای درون برنامهای خودشان را به بازیکن معرفی میکنند.
سخن نهایی
این حرف را قبلا برای عنوان Wildlands گفتم و حال دوباره برای بازی Breakpiont میگویم، پتانسیل این بازی بخصوص در گیم پلی بسیار زیاد است و نبود رقیب بزرگ و یا اصلا کوچکترین رقیبی میتواند در صورت استفاده کامل از قابلیتهایش تبدیل به بازی بی شاخ و دم شود که بازیکنان و طرفدارانش بیشتر لذت ممکن را از آن ببرند اما به هر نحوی حال میتواند سیاست Ubisoft برای راضی نگه داشتن تمامی مشتریناش و اهمیت ندادن به قشر خاص و اقلیت باشد یا کم کاری تیم سازنده و نبود وقت و بودجه کافی برای اتمام بازی در کاملترین و بهترین نوع ممکن باشد، Breakpiont باز هم نتوانسته است عمق کافی و لازم را به این سری بازگرداند و حضور ضعیف Jon Bernthal هم مزید بر علت شده که این نسخه حتی در مقابل قسمت قبل نیز انتظارات را بر آورده نکند.