hambergermenu

بازیگر نقش شنیز در سریال استانبول ظالم

بازیگر نقش شنیز در سریال استانبول ظالم مینه توگای هنرپیشه ترکیه ای است.

 

او یکی از بازیگران مهم این سریال به شمار می رود.

 

نام کاملمینه توگای
شغلبازیگر 
ملیتترکیه
سال تولد۱۹۷۸
محل تولدقونیه ، ترکیه
همسرامره آیدین

 

بازیگر نقش شنیز در سریال استانبول ظالم

آثار

مینه توگای فعالیت حرفه ایش را از سال ۱۹۹۷ آغاز کرده است.

 

او در آثاری همچون گوزل ، جزر و مد ، روزی روزگاری و استانبول ظالم نقش آفرینی کرده است.

 

او علاوه بر این ها در برای چند برند تبلیغاتی نیز کار کرده است.

 

مینه توگای بازیگر

 

تحصیلات

مینه توگای فارغ التحصیل رشته بازیگر از دانشگاه استانبول است.

 

توگای

 

جوایز و افتخارات

توگای سه بار در جشنواره های مختلف ترکیه ای جایزه کسب کرده اما دایره جوایز او فقط محدود به کشور ترکیه بوده و در هیچ جسنواره معتبر بین المللی افتخاری کسب نکرده است.

 

مینه توگای

 

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی استانبول ظالم

داستان سریال ترکی استانبول ظالم درباره مردی معلول است که پس از مراجعه خانواده ای از یک شهر کوچک به استانبول ، زندگی او به طرز چشمگیری تغییر می کند.

 

پس از فهمیدن اینکه مادر شوهرش با آقا کاراکای توافق کرده است ، چگونه رفتار خواهد کرد؟

 

چه کار خواهد کرد که کرن هنگامی که یاد می گیرد که قرار است به جای سنک با نادیم معلول ازدواج کند؟

 

آیا Cemre با مراقبت و معالجه خود موفق به نجات جان نادیم خواهد شد؟

 

آیا سنیز موفق خواهد شد اسرار خود را حفظ کند؟

 

آیا سرن در نهایت رویاهای خود را برای ثروتمند شدن برآورده می کند؟

 

 

آیا سنک یک عشق واقعی پیدا خواهد کرد؟

 

زندگی خانواده کاراکای بعد از آمدن سیر و فرزندانش چگونه تغییر خواهد کرد؟

 

آیا ندیم دوباره سلامتش را باز می یابد؟

 

آقا کاراکای (Fikret Kuskan) یک تاجر موفق است.

 

او در یک عمارت بزرگ به همراه همسر زیبا و جاه طلب خود، پسر غیرمسئول، دختر بی سرپرست و برادرزاده معلولش Nedim زندگی می کند.

 

وقتی برادر بزرگتر آقای کاراکای سالها پیش کشته شد، ثروتش به او رسید.

 

غیر از ثروت مسئولیت برادرزاده ۸ ساله اش نیز به عهده او قرار گرفت.

 

او برادر زاده اش را بزرگ کرد و در اتفاقی غیر منتظره او فلج شد.

 

 

همسرش سنیز می خواهد ندیم را از بین ببرد.

 

 

زیرا ندیم شاهد رازهایی هست که سنیز نمی خواهد کسی بداند.

 

او ندیم را از راهی مخفی معتاد می کند.

 

از این طریق او وضعیت ندیم را بدتر می نماید.

 

آقای کاراکای می داند که مشکل قلبی دارد.

 

او در خطر مرگ است و می خواهد برای برادر زاده اش کاری کند.

 

تصمیم میگیرد کسی را پیدا کند که بخاطر پول با ندیم ازدواج کند.

 

کرن کسی ست که برای ازدواج با ندیم بشرط ثروتمند شدن کاندید می شود.

 

اما کرن نمی داند که او عروس یک فرد معلول خواهد بود.

 

او گمان می کند که با یک وارث خوش تیپ ازدواج می کند.

 

به همین دلیل، او قبول می کند که عروس خانواده Karacay شوید. سهر (دنیز اوگور) یک زن محافظه کار است. او تمام تلاش خود را می کند تا پس از درگذشت همسرش ، خانواده خود را در کنار هم نگه دارد. او سه فرزند خود را به تنهایی بزرگ کرده است. دختر بزرگترش جمره (Sera Kutlubey) دختر مناسبی است که به عنوان پرستار فعالیت می کند.

 

دختر کوچکترش کرن (بهار صحین) دختری جاه طلب است که برای رسیدن به اهداف خود از انجام کارهای بد خودداری نمی کند.

 

تنها پسرش سیوان (ادریس نبی تاسکین) یک جوان است که تمام تلاش خود را برای محافظت از خانواده اش انجام می دهد.

 

پس از آتش زدن خانه آنها ، سهر چاره‌ای جز رفتن به استانبول ندارد. وقتی به استانبول می رسند، در ساختمانی واقع در نزدیکی عمارت کاراکای مستقر می شوند.

 

با این حال ، هیچ کس نمی داند که آنها در این عمارت بزرگ چه می کنند. در ابتدا تصور می شود آنها برای کار به اینجا آمده اند. صهیر به زودی در می یابد که آمدنش به استانبول برای فروش دخترش بوده است.

 

ماجراهای قسمت آخر فصل اول استانبول ظالم حیرت زده تان خواهدکرد و احتمالا خواهید فهمید که حدس هایتان اشتباه بوده و واقعا، همان طوری که شعار سریال می گوید، «هیچ کس تا زمانی که آزموده نشده، بیگناه نیست. از روی اسم استانبول ظالم می شد در مورد داستانش حدس هایی زد.

 

بله! ظلمی در جریان است. ولی نه در استانبول، در یک خانه. هرچند مسافرانی که با اجبار و فریب از آنتاکیا به استانبول و به این خانه آمده اند سبب تلخی روزگارشان را مهاجرت و آمدن به این شهر می دانند.

 

البته این فقط مهمانان نیستند که مورد ظلم قرار می گیرند. ماجرا از جایی آغاز می شود که دخترزیبا و جاه طلب او، جرن با وسوسه های مادربزرگش و به هوای ازدواج با تنها پسر تاجری ثروتمند در استانبول نامزدی اش را به هم می زند و برای اینکه مادرش را مجبور به رفتن کند خانه شان را به آتش می کشد.

 

اما جرن خیلی زود می فهمد که خام یک فریب بزرگ شده و او قرار است زن برادرزاده ی علیل این تاجر شود.

 

 

این برخورد اول این دو خانواده است و سحر می فهمد که این همه راه را برای فروختن دخترش به استانبول آمده. اما ماجرا عوض می شود.

 

دختر بزرگ تر سحر یعنی جمره که یک پرستار است از طرف آگاه کاراچای موظف می شود از ندیم برادرزاده اش نگهداری کند و بقیه خانواده به عنوان خدمه عمارت او مشغول به کار می شوند.

 

اما جرن دست بردار نیست و سعی می کند به جنک، پسر آگاه نزدیک شود.

 

جنک که پسر خوشگذرانی است به پیشنهادهای جرن نه نمی گوید اما در حقیقت از جمره خوشش می آید.

 

روزها به این صورت سپری می شود و جمره تمام تلاش خود را برای پرستاری از ندیم می کند و به مرور متوجه می شود با اینکه بیماری ندیم رو به بهبود است به طرز عجیبی حالش بدتر می شود.

 

منبع : باحال مگ 

دسته بندی :

مطالب مشابه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *