hambergermenu

نقد فیلم زرد [فیلمی کلیشه ای]

نقد فیلم زرد : با بخش نقد فیلم های ایرانی از مجله باحال مگ همراه باشید .

 

زرد مجموعه ای از همه گرفتاری ها و مشکلات اجتماعی است که در این چندسال دیده بودیم.

 

کورکورانه از الگوی فیلم درباره الی تقلید میکند.

 

داستان ابتدایی فیلم غیرواقعی است و اصلا وجود ندارد و صرفا بهانه ای است برای به تصویر کشیدن، مشکلات و چندسکانس دعوا و درگیری.

 

بسیار کلیشه ای از یک زن مظلوم در فیلم استفاده میکند تا جایزه اش را بگیرد.

 

فیلمساز فکر میکند با داد زدن بازیگرانش بهتر بازی کرده و بر آن اصرار دارد.

 

اگر در چندسال اخیر فیلم های هایپررئالیسم ایران را دیدهاید، نکته جدیدی در زرد نیست، همانطور پوچ است و هیج ارزشی در فیلم برای دیدن وجود ندارد.

 

شروع بحث در مورد فیلم زرد، نیازمند یک مقدمه بسیار طولانی و مفصل است که حال قصد نداریم آن را به صورت کامل در این مقاله بیان کنم اما خلاصه ای از آن به صورت پیش نیاز اجباری است.

 

 

سبک جدید فیلم های سینمایی 

سینمایی که ما مدیون آن هستیم، سینمای اروپا و فیلم های رئال آن است که باعث، همانند آنها در سطح جهانی دیده شویم.

 

هالییودی که از فیلم های رئال و حتی گاهی هایپررئالیسم خبری نداشت با دیدن فیلم های سینمای اروپا مجذوب آن شد.

 

به صورت کامل و مستند در مقاله به صورت جداگانه در این مورد صحبت خواهیم کرد اما همین مسئله باعث شد که فیلمسازان ایرانی هم با تقلید از سینمای اروپا بتوانند خود را در سطح جهانی مطرح کنند.

 

همه با پیشتازان این سبک فیلمسازی آشنا هستند.

 

سکانسی از فیلم زرد

 

عباس کیارستمی که درکنار مفاهیم انسانی و زیبای خود وامدار سینمای اروپا بود و پس از آن اصغر فرهادی، ارادت خود را سینمای اروپا و رئالیسم افراطی نشان داد.

 

پس موفقیت فرهادی، طبیعی است که فیلمسازان جوان، تازه کار و یا حتی باتجربه بخواهند با ساخت فیلم هایی با استاندارد فیلم های اصغر فرهادی، در جشنواره های خارجی خودنمایی کنند.

 

فیلم های اصغر فرهادی صرفا به دلیل تقلید از سبک فیلم سازی اروپا نبود که مطرح شد و کلیدی ترین نکته فیلمنامه های حساب و کتاب شده این کارگردان است.

 

شباهت این فیلم با فیلم های چند سال اخیر

در طی سال های گذشته، به صورت دقیقتر پس از موفقیت فیلم تاثیرگذار جدایی نادر از سیمین، شاهد انبوهی از فیلم های درام و رئال در سینمای ایران بوده ایم که هریک از دیگری بدتر.

 

انتخاب این سبک از فیلمسازی به تنهایی هیچ مانعی ندارد اما کپی کردن حرکات و مفاهیم کوچک و بزرگ، فیلم های شاخص این سبک است که آثار تولید شده را از یک فیلم متوسط هم پایینتر می آرود.

 

البته موارد گفته شده طبیعتا برای همه فیلم ها صدق نمیکند و برای مثال سعید روستایی، به عنوان یک فیلم اولی با ساخت ابد و یک روز، که در دسته همین فیلم های رئال قرار میگیرد، در کنار فرم مشابه، مفاهیم جدید را وارد این سبک از فیلمسازی کرد که تحسین برانگیز است اما کار کارگردان فیلم موردنظر ما یعنی مصطفی تقی زاده چگونه است؟

 

هرکس با سینمای اصغر فرهادی آشنایی داشته باشد و یا حداقل فیلم درباره الی را دیده باشد، میتواند متوجه شباهت هایی شود.

 

وجود شباهت در فیلم ها امر ی کاملا طبیعی است و به خودی خود یک امتیاز منفی تلقی نمیشود اما سعی در شبیه ساز ی بیشتر و تقلید از المان های یک فیلم و بازساز ی آنها میتواند یک اثر را به پایین بکشد.

 

از اولین سکانس های فیلم که بدون هیچ دلیل و منطقی از شمال کشور شروع و دقیقا همان جمع شاد و خوشحال درباره الی را تداعی میکند

 

این تازه اول کار است و پس از گذشت حدود ۲۰ دقیقه، با یک اتفاق که همانند درباره الی هولناک است، فیلم وارد فاز جدی خود شده و در آن بقیه داستان را روایت میکند.

 

مشکلات داستان فیلم 

داستان فیلم دروغ محض است.

 

در خلاصه داستان فیلم آمده که ۵ جوان خلاق و مخترع ایرانی با ساخت وسیلهای توانستهاند میزان مصرف برق دستگاه های صنعتی را تا ۵۰ درصد کاهش دهد و برای ثبت اختراع خود میخواهند به کشور ایتالیا سفر کنند.

 

خب بعد از خواندن این خلاصه و دیدن فیلم باید گفت که این داستان ساخته شده در فیلم وجود ندارد و تنها بهانه ای است برای ساختن چند سکانس دعوا و سرهم داد زدن!

 

هیچ نشانهای از مخترع و یا حتی باهوش بودن در بین تیم بازیگری به چشم نمیخورد و کاملا یک داستان غیرمنطقی از ابتدا شروع به روایت میشود.

 

همانند درباه الی این فیلم هم باید ضربه سخت وارد فاز جدیدی میشود.

 

زیر گرفتن یک کودک.

 

هرچه در سینمای آمریکا به نمایش گذاشتن کودک آزار ی و یا حتی قتل و اذیت کردن آنها، سخت گرفته میشود و فیلمی مثل سیکاریو مجبور است برای نمایش این صحنه چند دقیقه ای از خود را سانسور کند، در ایران این قضیه یک مسئله حل شده است و اصلا بسیار ی از فیلم ها بر این مبنا شکل میگیرند که باز میتواند تقلیدی از فیلم جدایی نادر از سیمین باشد که با کشته شدن یک جنین فیلم رنگ و بوی دیگر ی به خود میگیرد.

 

به طرز ناشیانه ای فیلمساز سعی کرده تا فیلمنامهای به قدرت فیلمنامه های فرهادی بسازد و دقیقا از بسیار ی المان ها فرهادی در فیلم استفاده کرده است.

 

زمانی که در یک موقعیت یک مسئله تا آستانه حل شدن پیش میرود باید منتظر یک گره جدید و بزرگتر باشیم.

 

در جدایی و درباره الی این شیوه از نگارش فیلمنامه در راستای داستان، منطقی و پشت سرهم بود اما در زرد به هیچ وجه چنین مسئلهای وجود نداشته و کاملا کورکورانه مشکلاتی به گره اصلی وارد میشود.

 

سکانس های تکراری و چیده شده دعوا و درگیر ی برای هر یک از گره های فیلم درنظر گرفته شده است که مشخص است تاکید کارگردان بر ساخت چندسکانس این چنین است و داستان مخترع بودن و ثبت اختراع صرفا یک بهانه برای به تصویر کشیدن مجموعهای از رفتار های نادرست اجتماعی است.

 

هر موضوعی که تا کنون به صورت مجزا در فیلم هایی با الگوی فرهادی دیده میشود، کارگردان سعی کرده در فیلم خود داشته باشد.

 

نظر جشنواره های بدسلیقه که گاهی فکر میکنند بر مسیر جریان روشنفکر ی هستند، این چنین است که اگر در فیلم مشکلات و گرفتار ی ها یک شخص نمایش داده شد، یک امتیاز مثبت، شاهد درگیر ی و سکانس دعوا های اعصاب خوردکن ایرانی بودیم، باز هم یک امتیاز، دروغ و کلاهبردار ی و زن دوم یا دوستدختر مرد زندار و… هم مواردی است که همگی برای یک فیلم ایرانی در سطح جهانی امتیاز دارد.

 

حال که هریک از این موارد میتوانند برای فیلمساز جایزه بدست آورند، چرا یک فیلم اولی نخواهد همه آن ها را باهم داشته باشد و کلکسیون خود را تکمیل کنید!

 

مشکلات جالب توجه فیلم زرد 

زرد صرفا یک کپی بردار ی و تقلید کورکورانه از سینمای نو ایران است و مجموعه ای است از همه گرفتار ی ها و معضلات اجتماعی که تا کنون پشت سرهم آنها را در سینما دیده ایم.

 

افراط در ساخت مشکلات و باز ی با احساسات بیننده و منتقد به واسطه گشتن یک بچه، دیگر جواب نمیدهد و شاید بتوانند هیئت داوران چندجشنواره بی ارزش را جذب خود کند که آن هم همیشگی نیست.

 

زرد تیم بازیگری کاملی دارد اما هیچ وابستگی به نقش نوشته شده برای آنها ندارند و فورا وارد فضای فوق واقعی فیلم میشوند.

 

بازی ها هیچکدام چشمگیر نیست و حتی اگر از ساره بیات تعریفی هم شده قطعا به خاطر نقش آن در فیلم است نه بازیگری.

 

استفاده از نقشی پرطرفدار 

این نقش طرفدار دارد.

 

زنی که شوهرش در کما رفته، برای جور کردن پول به هر راهی میرود، ضعیف است، میخواهد تنها باشد، مشکلاتش به صورت تصاعدی بالا میرود، دوست دختر شوهرش وارد داستان میشود و.. متاسافانه همچنان گرفتار تبعیض جنسیتی در سینما هستیم و چون شخصیت محوری ما یک زن است و هزار مشکل دارد، باید آن را تحسین کنیم.

 

این تحسین هم میتواند داخلی باشد و هم در مقیاسی بزرگتر از طرف جشنواره های خارجی.

 

در پایان فیلم هم بایک تقلید بسیار مضحک روبرو میشویم.

 

فیلمی با این روایت داستانی پتانسیلی برای به تصویر کشیدن یک پایان باز نداد و این نهایت کپی برداری فیلمسازی است که فکر میکند، اگر پایان فیلم باز باشد، برایش سود دارد ویا در طول مدت فیلم، این فکر درسرش است که وقتی بازیگران داد و بیداد کنند، یعنی خوب باز ی کرده اند!

 

در فیلم زرد هیچ نکته مثبتی خودنمایی نمیکند و شاید در بهترین حالت بتوان به تدوین فیلم امتیاز داد اما آنقدر نکات منفی بزرگ و تاثیرگذار هستند که ارزش دیدن فیلم را از بین میبرد.

 

همچنین می تونید نیم نگاهی به نقد های دیگه داشته باشید .

 

نقد سایر فیلم ها 

نقد فیلم تلقین “Inception”نقد فیلم فارست گامپنقد فیلم فهرست شیندلر 
نقد فیلم شوالیه تاریکی نقد فیلم رستگاری در شاوشنکنقد فیلم The Big Sick
نقد فیلم Atomic Blondeنقد فیلم Dunkirkنقد فیلم Rough Night
نقد فیلم The Hitman’s Bodyguard 2017
نقد فیلم Wonder Womanنقد فیلم It
نقد فیلم Force Majeure
نقد فیلم Atomic Blondeنقد فیلم Every Thing, Every Thing

 

منبع : باحال مگ

دسته بندی :

مطالب مشابه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *