نقد فیلم شوالیه تاریکی The Dark Knight
نقد فیلم شوالیه تاریکی The Dark Knight را در ادامه می خوانیم .
کارگردان: کریستوفر نولان
بازیگران: هیث لجر، کریستین بیل، کیلین مورفی، مگی جیلنهال، گری اولدمن، مایکل کین، مورگان فریمن،
آرون آکهارت، ویلیام فیکنر
سال ساخت: 2008
رتبه در IMDB : چهار با نمره 9
ساخت کشور: آمریکا
ژانر: اکشن / جنایی / درام / هیجان انگیز
خلاصه داستان
بتمن به کمک سرگرد جیم گوردون و دادستان جدید هاروی دنت، شهر را از وجود آخرین خانواده های تبهکاری پاک می کند. همکاری این سه نفر ظاهرا موثر واقع می شود، اما طولی نمی کشد که خود را در مقابل هرج و مرج های یک تبهکار نو پا بنام جوکر، عاجز می بینند.
تا چه حد می توان یک سرگرمی را بدون میل به سمت هنر تجربه کرد؟
این سؤالی است که به طور ضمنی توسط فیلم شوالیه تاریکی ( The Dark Knight ) توسط کارگردان آن کریستوفر نولان مطرح شده است، اولین فیلم ابرقهرمانی که تلاش جدی برای فراتر رفتن از ژانر در حال رشد خود دارد.
این اثر استثنایی، هرچند که کاملا توسط بینندگان درک نشده است، یک مضمون سنگین در مورد نقش قهرمانان، قدرت نمادها و شرایطی که تحت آن ممکن است قدرت نمادها با ارزش تر از قهرمانان باشد، است.
گرچه این فیلم بدون نقص نیست اما به نظر می رسد این نقص ها در لایه های مختلف داستان پوشانده شده اند.
این فیلم با صحنه ای از چندگانه بتمن ساخته نولان آغاز می شود. مبارز معروف، موفق به شکست اوباش گوتهام شد، اما جنایتکاران دیگری از خاکستر آن اوباش برمی خیزند. ستوان جیم گوردون (گری اولدمن) با همکاری بتمن (کریستین بیل) در تلاش است تا جنایتکاران را تعقیب و آن ها را منزوی کند. البته این افراد تنها نیستند.
یک دزد قاتل بنام جوکر (هیت لجر) نیز پول اوباش را نیز هدف قرار داده است و روش او برای دستیابی به آن – سرقت بانک ها با تعداد انگشت شماری از افراد مسلح قابل استفاده و سپس خوب خرج کردن آنها – بطور قابل ملاحظه ای مستقیم تر از کار خسته کننده در دستیابی به سوابق بانکی و احضاریه نامه است.
این گروه گانگستری به سرپرستی سالواتوره مارونی (اریک رابرتز) سرانجام خود را با جوکر متحد می کنند، البته بعد از اینکه او تعدادی از آن ها را به قتل رساند.
به همین ترتیب بتمن و گوردون با وکیل مدافع جدید شهر، هاروی دنت (هارون اکهارت) متحد می شوند.
رقابت بین پلیس و سارقین معولا اصلی ترین فیلم موضوع فیلم های جنایی است، اما نولان (که در نوشتن فیلمنامه با برادرش جاناتان همکاری داشت) این شیوه را به صورت تصاعدی گسترش داد.
شخصیت های این فیلم شامل این موارد هستند
یک شخصیت شیطانی که لباس خفاش گونه به تن می کند و یک دزد قاتل که چهره ای شبیه دلقک برای خود ساخته است.
یک جوکر با چهره زخمی که به دنت می آموزد چگونه تراژدی شخصی می تواند روح را از هم گسیخته کند.
یک بتمن که در سایه با مجرمان مبارزه می کند و یک بازپرس بخش قضایی که در روشنایی می جنگد – و هر دو به طور همزمان رقیب عشقی زنی به نام راچل دیویس (با بازی مگی جیلنهال) هستند.
این مسئله شاهدی بر بینش گسترده نولان است که به غیر از مثلث بتمن-جوک -دنت، مهمترین شخصیت فیلم گوردون یا دیویس یا مارونی نیست (یا مایکل کاین در نقش آلفرد یا مورگان فریمن در نقش لوشیوس فاکس).
این خود گاتهام است که مضمون اصلی است، شهری بی قرار و با امکان روبرو شدن با خوبی یا بدی.
شوالیه تاریکی، به طرز حیرت انگیزی فیلمی در مورد سیاست از منظر دیگر است.
بتمن خود را به عنوان سمبل امید و عدالت پرورش می دهد.
تعجب آور نیست که او آرزو دارد که خود را از شر دنت کم خطر ساز خارج کند (او عقیده دارد ” گاتهام” به یک قهرمان با وجهه احتیاج دارد).
در عین حال، جوکر با یک سری پیشنهاد مخرب می کوشد تا مردم گاتهام را به سمت همدستی جنایی سوق دهد: بتمن را به من نشان دهید یا در غیر این صورت با خشم من روبرو می شوید.
خبرچین را نابود کنید و یا سوختن بیمارستان را به نظاره بنشینید. دیگران را بکشید یا خودتان کشته می شوید.
حتی اگر معماری اخلاقی “شوالیه تاریکی” بسیار بی تناسب تر از معماری “بتمن آغاز می کند” ( Batman Begins ) باشد، زیبایی شناسی آن بسیار جذاب تر شده است.
این فیلم با یک تغییر واقعی تر در شیکاگو فیلمبرداری شده است.
شخصیت تبهکار “شوالیه تاریکی” ممکن است بیمار روانی باشد، اما ابزارهای او کاملاً آشنا هستند.
نقد به کارگردان
نولان تعهدات به ژانر را در این چشم انداز تاریک به طرز خردمندانه ای محقق می کند.
او هنوز هم در ایجاد جغرافیای سکانس های اکشن خود مشکل دارد و صحنه های مبارزه او کمی مبهم به نظر می رسد، اما با این وجود او تعدادی از مجموعه های به یاد ماندنی را به تصویر می کشد.
با این حال، برجسته ترین جلوه ویژه کارگردان ، جوکر هیت لجر است.
ارزیابی کردن این نقش در هر مقیاسی از لحاظ انرژی، توصیفات و گفتگوها کار دشواری است.
قانع کننده دانستن آن ناعادلانه محسوب می شود. حتی در صورت عدم مرگ لجر، این کار کاملاً ناامیدکننده خواهد بود.
بقیه بازیگران نیز همانطور که انتظار دارید به خوبی نقش ایفا می کنند.
اولدمن مانند همیشه به صورتی جذاب وفریبنده بر روی صفحه نمایش حضور یافته است.
جیلنهال حتی یک قدم جلوتر نیز قرار دارد و به خوبی از پس نقش دیویس بر می آید.
کین و فریمن نیز نقش های مکمل را کاملا حماسی ارائه می دهند.
بیل نیز کاملا در نقش بروس وین فرو می رود.
اکهارت نیز در نقش دنت، پیچیده ترین و متناقض ترین شخصیت فیلم واقعاً می درخشد.
پس از سالها عدم حضور در نقش های مکمل در فیلم هایی مانند “ارین براکوویچ” و “پرستار بتی”، اکهارت به عنوان یک مرد پیشرو جذاب ظاهر می شود.
در واقع، نقش او در “شوالیه تاریکی ” تا حدی اصلی است.
فیلمنامه در اواخر داستان کمی افت می کند
در واقع، نولان آنقدر به فیلم خود شاخ و برگ می دهد که با وجود زمان دو ساعت و نیمه آن، بعضی از سکانس ها را حذف کرده و در چندین نوبت موضوعات را بدون پاسخ باقی می گذارد.
در “شوالیه تاریکی” ما شاهد مرگ های شوک آور هستیم، اما فیلم هرگز به اندازه کافی کند نمی شود تا به ما اجازه دهد غم و اندوه حضار را واقعاً تجربه کنیم.
در یک مقطع، جوکر به یک مهمانی در پنت هاوس بروس وین حمله می کند، اما بعد از اینکه بتمن یکی از مهمانان را از راه پنجره نجات می دهد، کل صحنه رها می شود، گویی فیلمسازان فراموش کرده اند که
یک دیوانه قاتل هنوز در راه این آپارتمان با تعداد زیادی از مهمانان بی پناه (از جمله سناتور پاتریک لی، طرفدار بتمن که در فیلم حضور دارد) است.
این تنها سکانسی نیست که سرنوشت جوکر در آن مشخص نمی شود.
با این وجود اگر فیلم فاقد وضوح روایی و انسجام “یادگاری” یا “پرستیژ” ساخته نولان باشد، مشخص نیست که این بی پروایی کاملاً غیر عمدی است.
در پایان، “شوالیه تاریکی” بیشتر درباره تقابل نظم و هرج و مرج است.
همه گروه های حاضر در فیلم برای خود نقشه ای دارند.
آن ها نقشه کش هستند و همگی سعی در کنترل نقاط کوچک جهان دارند.
” شوالیه تاریکی” یک فیلم ترکیبی عجیب و غریب است و هدف آن تلاشی برای تزریق مقدار زیادی از جدیت اخلاقی به یک تصور عاری از جدیت است.
فکر می کنم این مسئله سخت نخواهد بود که در هیچ فیلمی نباید یک خفاش مانند و یک کودک وحشت زده تهدید به قتل شوند.
اما علی رغم تنش های موجود بین فرم و عملکرد آن، “شوالیه تاریکی” موفق تر از آن است که شکست بخورد و به طرز تحریک آمیزی در ذهن ها باقی می ماند.
در یک مقطع ابتدایی فیلم، تقریباً به نظر می رسد که نولان مانیفست سینمایی خود را به ما معرفی می کند، وقتی بروس وین به آلفرد توضیح می دهد که “بتمن محدودیتی ندارد”.
البته این درست نیست.
اما جالب است بدانیم که تا چه حد می توان آن محدودیت ها را تحت فشار قرار داد.
نقد سایر فیلم ها
منبع : باحال مگ